سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 469858

  بازدید امروز : 33

  بازدید دیروز : 115

" منبری در فضای مجازی "

 
برادری با بدکاران، از بزرگ ترین حماقت هاست. [امام علی علیه السلام]
 
نویسنده: قاسم میرشکاری ::: پنج شنبه 87/8/2::: ساعت 12:0 صبح

در پاسخ به نامه آیت الله سبحانی، سروش پاسخ خویش را با طعنه و ایهام آغاز نموده است. او جدال احسن آیت‌الله سبحانی را با پاسخی بر خاسته از جدل و تخطئه طرف مقابل آغاز نموده است تا هرچه پس از آن احترام می ورزد، در « پیش داوری» نیش «دولت احمدی و معجزه سبحانی» رنگ ببازد.
 
در پی انتشار نقد آیت‌الله جعفر سبحانی درباره مباحث تازه مطرح شده از سوی عبدالکریم سروش، وی در پاسخی به آیت‌الله سبحانی، اعلام آمادگی کرد که در صورت بازگشت به ایران، در جلسه‌ای با او به مناظره بنشیند.

به گزارش خبرنگار «تابناک»، وی در این پاسخ به جای نظریه پردازی های برون دینیِ قبلی خویش، با موضعی درون دینی تمامی متفکران تاریخ اسلام را به یاری طلبیده و تاویل های موردنظر خود را به عنوان تایید این اندیشمندان بر موضع کاملا متفاوت خویش آورده است.

 

در پاسخ به نامه آیت الله سبحانی، سروش پاسخ خویش را با طعنه و ایهام آغاز نموده است. او جدال احسن آیت‌الله سبحانی را با پاسخی بر خاسته از جدل و تخطئه طرف مقابل آغاز نموده است تا هرچه پس از آن احترام می ورزد، در « پیش داوری» نیش «دولت احمدی و معجزه سبحانی» رنگ ببازد.

 

وی همچنین با رویکردی سیاسی با استفاده از عبارت دارای ایهام «دولت احمدی و معجزه سبحانی» تلاش کرد پاسخ علمی و محترمانه آیت‌الله سبحانی را برخاسته از خواست دولت احمدی‌نژاد جلوه دهد و نوشت: شک ندارم که وظیفه روحانی و غیرت ایمانی و عرق مسلمانی و «دولت احمدی و معجزه سبحانی» شما را به نوشتن آن نامه برانگیخته است.

 

سروش با اینکه در ابتدای این جمله خود چنین اتهامی به سبحانی می زند، اما بلافاصله در جمله بعد از او گله می کند که «من جسارت نمی کنم و همچون شما نمی گویم که "عواملی در کارست و از شما بهره کشی می کنند" چرا که نه داعی و نه دلیلی برین امر دارم و نه آوردن چنین کلماتی را زیبنده یک بحث علمی و طلبگی مشفقانه و منصفانه می دانم.»

 

او در حالی سخن آیت الله سبحانی را بدون داعی و دلیل می داند که به نظر می‌رسد پشتیبانی دانشگاه لیدن هلند که سابقه طولانی در شرق‌شناسی ضداسلامی دارد و اسلام شناسانش بهاییان هستند، در کنار سوابق مصاحبه گر با ایشان می تواند دلایلی برای نظر آیت الله سبحانی باشد.

 

به هرحال نامه آقای سروش همچون نامه های پیشین او در اثر انس سالیان دراز او با مثنوی مولوی از ادبیاتی بسیار زیبا و اصطلاحاتی شیرین و مسجع و آهنگین تافته شده است که به حق کمتر نویسنده معاصری را می توان بدین قدرت و توان یافت. اما همین مزیت، باعث گردیده است تا ظاهر پر زرق و برق کلمات او، خواننده را از ضعف پشتوانه‌های مبانی فکری او دور سازد، چرا که او به جای سخن مستدل، نوعی دین خوانی متفاوت ارائه کرده است.

 

این همان است که نظریه پردازان دینی غربی را، با انواع نظریه های رنگارنگ و بی مبنا، به تاکید بر عرضه نظریه خویش در بازار «اندیشه فروشی» کشانده است. یک نظر به دیدگاه دینیِ پسامدرنِ مارک سی تایلور به خوبی گواهی بر این جریان است. همان که در دفاع از دین بدون خدا و یا خدای بدون وجود سخن می گوید.

 

این بار نیز عبدالکریم سروش همانند بهانه هایی که در سی سال گذشته در قبال نقد های خود مکررا می آورده است به حربه «شما منظور مرا نفهمیده اید» دست زده و سعی نموده است از موضعی کم‌خطرتر و موثرتر در میان دینمداران زاویه دیگری به بحث خود دهد و آنچه را که جنبه ابهام و ایراد سخن اوست، با جنبه ابهام و ناتوانی سخنان بزرگان قبل از خویش پنهان دارد.

 

استاد دانشگاه‌های آمریکا در این نامه با استناد به برخی نقاط شاذ که بسیاری اندیشمندان در تبیین قرآن داشته اند، تلاش کرده در میان راههای بسیاری که در حل این معضل ها وجود دارد، تنها راه ممکن را تمسک به نظر خود جلوه دهد و به جای آن که استدلالهای خویش را بر جنبه بشری بودن عبارات قرآن متمرکز کند، بر جلوه زیبایی که از شخصیت پیامبر اکرم (ص) ارائه می کند، استوار می کند. چرا که نتایج بسیار متفاوتی که او قبلا از بشری بودن قالب سخن پیامبر می گرفته است، بسیار متفاوت از عظمت نبوی در «قاب قوسین او ادنی» و تفوق مقام او بر جبریل «امین» است.

 

او چه شیوا سخنان عرفا را درباره انسان کامل نبوی که جبریل را نیز نازل می کرد بیان می کند و مجموعه ای از تعابیر زیبا در باره علو پیامبر را در پی هم می آورد، اما چه نتایج نابجایی که از منظور آنها بیان می دارد! آیا امام خمینی از عبارت زیبایی که از رابطه جبرئیل با پیامبر بیان می نمود، عصری بودن کلام قرآن را در نظر داشت و الفاظ قرآن را زاییده وهم بشری رسول بزرگوار؟ اینگونه جفا کردن بر منظور عالمان و عارفان و اندیشمندان نه رسم جوانمردی است و نه راه دین ورزی.

 

سروش سخن خویش را با زیرکی سیاسی با مظلوم نمایی به پایان می برد و معلوم نیست جای تظلم خواهی در بحثی علمی و عرفانی کجاست؟ مگر آن که با مغالطه مظلوم نمایی احساس همدلی و شفقت را در تثبیت نظریات خویش با بار عاطفی کلمات القا نماید و از آیت‌الله سبحانی می‌خواهد تا در کنار این نامه‌نگاری‌های علمی، «در برابر انحرافات عملی و اخلاقی نیز ساکت ننشینند و اگر ظلم و جفایی بر مظلومی می‌رود، آرام نگیرند و به پیمان خداوند با عالمان وفادار بمانند و با جفاکاران همسویی نکنند و در این راه مثال و اسوه دیگران باشند».

 

به هرحال «تابناک» از تعاطی افکار و پویایی اندیشه ها استقبال می کند و امید دارد روزی به جای زیرکی های جذاب سخن‌پردازی، بیان مستدل سخنان، بر رشد و بالندگی اندیشه اسلامی بیفزاید. 

 

با توجه به مشی آیت‌الله سبحانی، احتمال می‌رود وی به این متن نیز پاسخ دهد.

منبع مطلب

دومین نامه آیت الله سبحانی به سروش 


 

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

 
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

لوگوی دوستان

 

حضور و غیاب

 

اشتراک